امروز یک شنبه 4 فروردین 1392 :
توجه : خلاصه ش ممکنه یکم لو بده داستان رو :)
خب مجموعه ی نغمه ای از یخ و اتش دیگه فکر نکنم نیازی به معرفی دوباره داشته باشه.جلد دوم این مجموعه به نام نزاع شاهان هست که ادامه ی ماجرای جذاب جلد اول رو پیش میگیره و باز هم با نهصد و خورده ای صفحه خواننده رو غرق خودش میکنه.
اونقدر خوندن این کتاب رو به دلیل اتفاقاتی طول دادم(حدود دو ماه و چند روز) و برای نوشتن پستش هم تعلل کردم که جدا خیلی از وقایع بی شمارش از یادم رفته و ترتیب اتفاقات رو دقیق نمیتونم به خاطر بیارم.
توی این جلد دو شخصیت دیگر هم به فصل بندی های خاص کتاب اضافه میشن تا دید وسیع تری از اتفاقاتی که توی هفت پادشاهی داره میفته به خواننده داده بشه.
اولی شخصی به نام داوس هست که دزد دریایی بوده و چند وقتی هست که به خدمت برادر پادشاه رابرت, لرد استنیس وارث برحق پادشاهی در اومده و شخص بسیار با تجربه و مورد اعتمادی هست.فصلهایی که تو زاویه ی داوس نوشته شدن وقایع مربوط به استنیس رو روایت میکنن.
دومی هم تیان گریجوری ملازم و همراه همیشگی راب هست که پس از سالها از طرف راب به جزیره ی آهن زادگاهش برمیگرده تا پدرش رو راضی به خدمت به راب بکنه و لشگر پدرش رو برای کمک به راب فرماندهی کنه.اما همینکه به زادگاهش برمیگرده گرفتار طمع وراثت تاج و تخت پدرش میشه و وقتی میفهمه که مردم جزیره ی آهن هم میخوان که شورش جداگانه ای رو برای پادشاهی ترتیب بدن فرماندهی یکی از این لشگرهارو به عهده میگیره و به سمت شمال هفت پادشاهی میره تا به راب خیانت کنه و بتونه شمال رو به پدرش پیشکش کنه.بگذریم که چه اتفاقهای زیادی براش پیش میاد.
بقیه ی شخصیتهای جلد اول هم ادامه ی ماجراشون به ترتیب روایت میشه البته سهم تیریون خیلی خیلی بیشتر شده و چون سمت دست پادشاه رو هم داره نقشش توی این جلد خیلی مهم شده و دیگه بارانداز پادشاه دست تیریون هست و به نوعی هم داره به کشور از طرف پادشاه جافری سیزده ساله حکومت میکنه.البته حکومتی عادلانه و مخالف سیاست های ملکه سرسی.
کتلین هنوز هم موفق به برگشتن به وینترفل نشده و نتونسته که بچه هاش برن و ریکان رو ببینه و میره به جنوب تا لرد رنلی رو متقاعد به صلح بکنه اما با مرگ مرموز رنلی از کمپینگش فرار میکنه وبه شمال برمیگرده و ...
سنسا هم همچنان اسیر ملکه و لنیسترهاست و به ظاهر وفاداریش رو میخواد به جافری نشون بده اما به شدت ازش متنفره و از فکر ازدواج با جافری تنش میلرزه.سنسا دائما به فکر فراره و ...
دختر شیرین این مجموعه آریا هم سفر مخاطره آمیزی رو با برادران سیاهپوش به سمت شمال در پیش میگیره و کلی اتفاقات و ماجرا و بدبختی سرش میاد و انگار هم خیال تموم شدن ندارن.
جان هم به همراه برادران نگهبانی شب به اونطرف دیوارها میره تا با دشمنان و لشگر مخوف منس ریدر بجنگه و در آخر هم ... نمیشه گفت(موندم جلد سوم چی میخواد بشه )
برن کوچولو هم هنوز پاهاش خوب نشده و توی وینترفل به نوعی حکومت میکنه و دوستان جدیدی پیدا کرده که بهش کمک میکنن تا بتونه چشم سومی که همیشه خوابش رو میدید رو پیدا کنه و ازش استفاده کنه و در پی اتفاقاتی که براشون میفته ... اینم نگم بهترتره
و اما دنریس
بعد از اینکه همه ی کالاسارش ترکش کردن و اژدهاهارو به دنیا میاره از ترس دشمناش همینطور به شرق سفر میکنه و میره و میره تا به کشور عجیبی میرسن و به خاططر مادر اژدها بودن احترام فراوانی رو بین مردم کسب میکنه و همچنان به دنبال جمع کردن لشگر برای حمله به هفت پادشاهی و پس گرفتن تاج و تخت اجدادی تارگرین هاست و ...
میدونم خلاصه ای که نوشتم خیلی بد نوشته شده چون واقعا خیلی عظیم هست این مجموعه و واقعا وقایعش وسعت زیادی دارن و نمیشه به صورت خلاصه بیانشون کرد.
در کل بخوام نظرم رو در مورد جلد دوم بگم باید بگم که از بازی شاهان ضعیف تر بود.اتفاقات خیلی کند پیش میرفتن و فصل بندی ها هم عادلانه نبودن.شاید حتی نیمی از فصلها بین تیریون و اریا تقسیم شد و بقیه بین هفت شخصیت دیگه و همین خودش کمی اذیت میکرد و برای منی که کند هم پیش میرفتم خیلی بد بود چون تا مثلا دوباره ماجرای دنریس رو پیش بگیرم اتفاقات فصل قبلش تو یادم نمیموند.
به نظرم نویسنده باید راب هم به جمع شخصیت های اصلی راه میداد چون خب راب پادشاه شمال شده و نقشق واقعا مهمه ولی فقط اوایل این جلد ازش با خبریم چون کنار مادرش بود و پس از اینکه جدا میشن دیگه فقط وقایعی که برای راب اتفاق میفته رو به صورت اخبار از دهان اینو و اون شنیده میشه.شخصیتهای جدید این جلد هم چندان اتفاقات جالب توجهی دور و برشون نمیفته که خوندن فصلهاشون جذاب باشه.
هنوز هم به اون صورت اثری از فانتزی توی این مجموعه دیده نمیشه و فقط اژدهاهای تازه متولد شده و یه زن جادوگر که به استنیس خدمت میکنه که اینها نقش چندانی فعلا تو ماجرا نداشتن و بیصبرانه منتظرم که بیشتر در باره ی وایت واکرها و غول ها و وارگ ها و موجودات شب بخونم و از اون بیشتر منتظر بزرگ شدن اژدها هام تا ببینم که جورج مارتین(نویسنده) با این موجودات افسانه ای چیکار میخواد بکنه.
باز هم میگم مجموعه ی نغمه ای از یخ و آتش مسلما عظیم ترین و قوی ترین و زیباترین مجموعه ی فانتزی هست که تا الان نوشته شده.(البته هری پاتر رو هم در کنارش بذارین حالا یه کوچولو پایین تر ازش)
دانلود کتاب نزاع شاهان (از پیکوفایل)
منبع لینک دانلود : وبلاگ داستان